Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام نیوز»
2024-05-06@04:23:02 GMT

انقلاب جنسی ؛ زنگ خطر‌ها به صدا در آمده اند

تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۵۱۴۲۴۷

انقلاب جنسی ؛ زنگ خطر‌ها به صدا در آمده اند

به گزارش سرویس گوناگون جام نیـوز،  "زنگ‌های خطر به صدا درآمده اند. بیماری ایدز از حاشیه‌های داغ اجتماع به متن آن آمده است. سال‌ها مسوولان ما وقت داشته اند تا راه‌کارهای جهانی مبارزه با گسترش ایدز را در جامعه خودمان به کار بگیرند، ولی متأسفانه کوتاهی بسیاری رخ داده است و گسترش ویروس در حال ورود به مرحله فراگیر شدن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

"



1: انقلاب جنسی اصطلاحی است که در دهه ۱۹۶۰ آمریکا و با ورود قرص‌های ضدبارداری و تحولی که در نوع رابطه جنسی رخ داده بود، معمول شد. این تحول عمیق اجتماعی حتی در انقلاب ۱۹۶۸ فرانسه و شعارهای دانشجویان شورشی نیز خود را نشان داد.در گذر از این انقلاب مفاهیمی که تا پیش از آن در عرصه اجتماعی با منع و طرد روبه رو بودند به عنوان اموری معمولی و مربوط به سبک زندگی شناخته شدند. این تغییر نگرش را در کتاب مرجع روانپزشکان، بخش مربوط به انحرافات جنسی نیز می‌توان رصد کرد.
 

 

بدون اغراق تحولاتی که در دو دهه اخیر در ایران رخ داده است، این محمل را فراهم می‌کند که اصطلاح انقلاب جنسی را برای آن به کار ببریم. این تغییرات در دو بعد رخ داده است. بعد اول آگاهی جنسی است. در دهه ۱۳۶۰ - ۷۰ آگاهی‌های مربوط به مسایل جنسی یا عموما از معدود کتابهای باقیمانده از دوران پهلوی می‌آمد و یا از رابطه دهان به دهان و به اصطلاح شیوع.



آموزش رسمی که در این‌گونه موارد حرفی برای گفتن نداشت و معدودی از والدین می‌توانستند از شرم و گناه حول این موضوع عبور کنند و مسایل را به صورت شفاف برای فرزندان خود بشکافند.در فضایی به شدت سختگیرانه و منزوی از جهان، انواع خرافات و عقاید مضحک حول مسأله جنسی شکل گرفته بود که برخی را اسیر اضطراب و بعضی دیگر را تا سال‌های بسیار از امر جنسی زده کرد.



بحران آگاهی در امر جنسی را می‌توان در میزان موفقیت ازدواج مشاهده نمود. وقتی از سوی مسوولان رسما اعلام می‌شود که هفتاد در صد علت جدایی زوج‌ها به مسأله جنسی مربوط است، معلوم می‌شود که بحران آگاهی در نسل ۱۳۶۰ - ۷۰ تا چه حد عمیق بوده و به قول هربرت مارکوزه "فرازگرایی جنسی" رخ داده است. به زبان ساده، امر جنسی با اضطراب و ناآرامی و عدم رضایت پیوند خورده است.



بعد دوم، تحولات بدن در چهاردهه گذشته است. بدن در سال‌های انقلاب و جنگ چندان محل توجه نبود. ساده پوشی در خوراک، لباس پوشیدن و آرایش، هم از سوی روایت رسمی و هم از جانب اخلاق عمومی ترویج می‌شد.



این "بدن" به راحتی در برابر گلوله قرار می‌گرفت و فداکاری و از خود گذشتگی در آن سال‌ها نقد رایج بود. اما با عوض شدن پارادایم انقلاب ۱۳۵۷ و عمده شدن فرد در برابر جمع، توجه به بدن بیش از پیش شد.بدن دیگر محملی برای کشیدن بار انقلاب و جنگ نبود. بدن محلی برای توجه و لذت بود حتی اگر این لذت به تخریب آن منوط می‌شد. نسلی که در دوران سازندگی و سیطره نئولیبرالیسم، بالید و شد، تناقض فردگرایی افراطی بازار از یکسو و کنترل محافظ کارانه حاکمیت بر امرجنسی را با خود حمل کرد.



این تناقض به نفع آزادی امر جنسی عمل کرد چرا که کنترل محافظه کارانه از بالا، مشروعیت و توان خود را در اقناع حکومت شوندگان از دست داده و در برابر هژمونی جهانی سپر انداخته بود. این مقاومت شکننده را می‌توان در ابتدا در ممنوعیت ویدئو، بعد‌ها ماهواره و سپس فضای اینترنت دید.



ممنوعیت‌هایی که یک به یک شکستند و در برابر امواج جهانی اطلاعات تسلیم شدند. بدن در عصری که مالکیت خصوصی تشویق می‌شد به مالکیت فرد در آمد تا این بار به عنوان سوژه مصرف در اختیار بازار قرار بگیرد. بدنی که می‌شد هرکاری با آن انجام داد. امر جنسی نیز بدین‌گونه به فرد و در معنایی کلی‌تر به بازار تفویض شد.



بر مسأله جنسی در کانتکست نابرابری فزاینده دوران سازندگی و نئولیبرالیسم نیز نور تابانده شود. شاید ایجاد ارتباط بین نابرابری و رابطه جنسی عجیب باشد، ولی همانگونه که ریچارد ویلکنسون و کیت پیکت در کتاب بسیار غنی و روشنگرشان گفته اند: "افرادی که به هنگام دوره رشد یاد می‌گیرند که به دیگران بی اعتماد باشند، روابط را فرصت طلبانه و خودخواهانه تلقی کنند و منابع را کمیاب یا غیرقابل پیش بینی تصور نمایند، ممکن است بلوغ زیست شناختی و فعالیت جنسی را زودتر تجربه کنند و روابط سست تری را سامان دهند..."

 

در حقیقت میزان بالای نابرابری در یک جامعه تصویری ناامن و متزلزل در ذهن افراد آن جامعه ایجاد می‌کند که باعث می‌شود به صورت ناخودآگاه روابط طولانی مدت - یعنی نهاد رسمی یا غیر رسمی شراکت جنسی- شکننده شوند. می‌توان فرض کرد تجربه نابرابری فزایند اقتصادی و اجتماعی در ۳۰ سال پس از جنگ، ذهنیتی این چنین را در جوانان ما شکل داده باشد: دم را غنیمت شمار که فردایی در کار نیست!



به صورت خلاصه باید بگویم آنچه که به عنوان انقلاب جنسی از آن نام بردم امری است در جریان. مدیریت رابطه جنسی در نبود جریان‌های اجتماعی ترقی خواه و آموزش نظام‌مند به صورت تابعی فردی در کانتکست نابرابری و حضور بازار عمل می‌کند.تعدد شرکای جنسی و عدم وفاداری زوج‌ها به یکدیگر یکی از نتایج این انقلاب پنهان است.



2: آیا می‌توان میزان جرایم در جامعه را از تعداد زندانیان آن جامعه حدس زد؟ رابطه خطی و این همانی بین میزان جرم و جنایت در جامعه و تعداد محکومان وجود ندارد، هرچند که رابطه معنادار آماری بین این دو موجود باشد. تعداد زندانیان در یک جامعه مشخص به رویکرد پلیس و نیروهای انتظامی و قضایی، به نوع قوانین موجود در آن کشور و زمان ماندگاری مجرمان در زندان وابسته است.



حال آنکه ممکن است در حاشیه  داغ آن اجتماع، جرایمی در حال وقوع باشد که پلیس و دستگاه قضایی بنا به مصالحی خواستار دخالت در آن نباشند و به حاشیه کشاندن و به اصطلاح "گتوئیزه" کردن آن اجتماعات را دستور کارشان قرار بدهند.به عنوان نمونه اجتماعات حاشیه نشین شهر‌ها ممکن است در مواد مخدر و خشونت تنفس کنند، ولی نیروهای انتظامی نخواهند و یا نتوانند در آن حاشیه‌های داغ اجتماعی دخالت کنند و به همین ترتیب پای این افراد به زندان‌ها باز نشود.



من اگرچه مجرمان و حتی جنایت کاران را تا حد زیادی قربانی وضعیت اجتماعی و نابرابری‌های موجود می‌دانم، اما قصدم از مثال بالا نه این همانی مجرمان با بیماران مبتلا به HIV، بلکه نقد رویکردی بود که باعث خطاهای آماری بسیار می‌شود و رویه‌های غلط در مبارزه با شیوع این ویروس را به دنبال دارد.
به زبان دقیق‌تر بررسی مسأله شیوع و بروز ویروس ایدز، از نظر میزان مبتلایان به بیماری AIDS در بهترین حالت خود یک رویکرد ناقص و ناکاراست.



آمارهای فعلی بر اساس نمونه گیری در زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌ها، یا در مراکز انتقال خون، یا کشف اتفاقی آن توسط بیماران و یا از همه تلخ‌تر در مراحل آخر بیماری و به علت بروز علایم AIDS معلوم شده است.بر اساس الگوریتم‌های ریاضی موجود این آمار در یک ضریب مشخص ضرب می‌شود و میزان احتمالی مبتلایان به ویروس HIV مشخص می‌شود.



با توجه به آنچه در بالا و در بخش انقلاب جنسی گفتم، ایران نیز از دنیای امروز جدا و منزوی نیست. امواج اولیه شیوع بیماری که از طریق انتقال خون و سرنگ‌های آلوده اشتراکی (به خصوص در زندان) بود از سر جامعه گذشته است و این امواج از توش و توان حداکثری خود گذر کرده اند و میزان انتقال ویروس از این طریق (حداقل در مکانهای رسمی) کمتر از پیش است. (به رغم مقاومت‌های بی اثری که برای توزیع رایگان سرنگ استریل و کاندوم وجود دارد). آنچه در یک بستر اجتماعی می‌تواند خطرزا باشد، گسترش روابط جنسی بدون مهار در عمق جامعه است.



مردان و زنان جوان جامعه ما از طریق آموزش رسمی و در دوران بلوغ (یا پیش از بلوغ) با چگونگی حفاظت از خود یا شریک جنسی شان آشنا نشده اند. نه تنها در مجرای آموزش رسمی بلکه در رسانه‌های جمعی که روزگاری قرار بود، دانشگاههای این جامعه باشند هم سخن گفتن از کاندوم تا سال‌ها ممنوع بود. بدون تعارف باید گفت که کاندوم- اگر نگوییم تنها-جزو معدود سلاح‌هایی است که ما برای پیشگیری از انتقال بیماریهای منتقل شونده از طریق تماس جنسی داریم.اگر جامعه مان را برای استفاده و کاربرد این سلاح آموزش ندهیم، آن را در دسترس قرار ندهیم و استفاده از آن را تشویق نکنیم، باید منتظر سونامی ایدز باشیم.

 

تا پیش از حضور و گسترش شبکه‌های اجتماعی شاید این استدلال قابل اعتنا بود که آموزش استفاده از کاندوم به آگاهی‌های پیش از موعد نوجوانان می‌انجامد؛ اما در چند سال اخیر امواج اطلاعات جامعه ما را درنوردیده است و هرگونه فیلم، کتاب و یا تصویری به راحتی در دسترس هر رده سنی قرار می‌گیرد.



اگر هنوز مخالفی برای آموزش استفاده از کاندوم وجود دارد خوب است به پژوهشگران حوزه‌های اجتماعی اجازه ورود به فضای مدارس را بدهند تا میزان آگاهی جنسی و مسیر دستیابی به این آگاهی در نوجوانان این مرز و بوم سنجیده شود.به صورت تقریبی و پیش از انجام این پیمایش می‌توان حدس زد که اطلاعات نوجوانان ما درباره امر جنسی اصلا اندک نیست، اگرچه با خرافات و آگاهی‌های باژگونه ترکیب شده باشد، که خود این مسأله را بغرنج‌تر می‌کند.



در دسترس بودن کاندوم نیز مسأله دیگری است. بعد از تغییر سیاستهای کنترل موالید و تشویق فرزندآوری، متأسفانه، توزیع رایگان کاندوم و قرصهای ضدبارداری در مراکز بهداشتی متوقف شد. این توقف اولا باعث شد که بار پیشگیری از بارداری بر دوش زنان قرار بگیرد و مسوولیت مردان کمرنگ شود؛ دوم باعث شد تنها منبعی که زنان خانه دار و روستانشین ایران می‌توانستند بدون دغدغه کاندوم تهیه کنند، از دسترس آنان دور شود. از مسأله قیمتی که بگذریم، کدام زنی در ایران می‌تواند به راحتی به داروخانه وارد شود و کاندوم بخرد؟ به واقع فضای اجتماعی حول کاندوم آنچنان با تابو و ممنوعیت پیوند خورده که تهیه آن از داروخانه‌ها نه فقط برای زنان که برای مردان نیز بسیار سخت است.



به عنوان یک پیشنهاد می‌توان در دستشویی کافه‌ها و رستورانهایی که محل تجمع جوانان است دستگاههای قرار داد که به صورت نقدی یا اعتباری بتوان از آن‌ها کاندوم تهیه کرد و در کنار آن بروشورهایی برای نحوه استفاده از آن قرار داد.



این بروشور‌ها می‌توانند به بیماری‌های منتقل شونده از راه ارتباط جنسی نیز اشاره داشته باشد و بدون اینکه درس اخلاق بدهند، مسوولیت در قبال شریک جنسی را یادآور شوند. به این شیوه دسترس پذیری کاندوم و تهیه آن را میسرتر می‌کنیم. در عین حال جوانان را هدف می‌گیریم و تا حدی آگاهی‌های نظام‌مند را افزایش می‌دهیم.



سه) من در مصاحبه‌های پیشین با سایت ترقی خواه فرارو به مسایلی همچون تابو و ترس، مجازات و استعاره‌های حول بیماری ایدز پرداخته ام و در همانجا انتقاداتم را به شیوه مبارزه با شیوع و گسترش این بیماری مطرح ساخته ام که خوانندگان می‌توانند به آن‌ها مراجعه کنند. اما آنچه که می‌خواهم در پایان این گفتگو مطرح کنم مساله درمان است.



شیوه درمان در ایران هنوز با استانداردهای مبارزه اجتماعی پیوند نخورده است. این درست که رایگان بودن دارو بسیار امر مترقی است و باید تا ریشه کنی بیماری حفظ شود، اما درمان در ایران فقط از طریق منابع محدودی در حال اجراست. یعنی بیماران فقط می‌توانند در هر شهر یا استان به محل‌های محدودی مراجعه کنند و دارو را دریافت دارند. حال آنکه باید توزیع دارو از طریق پزشکان خانواده میسر شود.



این شیوه توزیع دارو، به کاهش بار بیماری در سطح جامعه می‌انجامد و در عین حال به خاطر نزدیکی و در دسترس بودن پزشکان خانواده، شناخت از بیمار، شرکای جنسی، عوامل آسیب رسان و روند پاسخ به درمان آسانتر شده و قابل پیگیری می‌شود. اگر پزشکان خانواده صحیح عمل کنند و اعتماد بیماران جلب شود احتمال آنکه بتوان شرکای جنسی آنان را به نحوی آموزش داد و یا آگاهی‌های جنسی را توزیع کرد، افزایش پیدا می‌کند.



از سوی دیگر امکان برقراری درمان PEP (Pre/Post Exposure Prophylaxis) فراهم می‌آید. به این معنا که افرادی که در معرض خطر ابتلا قرار دارند (رابطه جنسی نامتعارف، وارد شدن سوزن آلوده به دست، جنین سالم در رحم مادر مبتلا و ...) با دریافت دوز خاصی از دارو‌ها تا حد زیادی از ابتلا به بیماری مصون می‌شوند. این رویکرد فقط در مواردی میسر می‌شود که پزشک شناخت دقیقی از سوژه انسانی داشته باشد و در دسترس و نزدیکی افراد قرار داشته باشد. پزشک خانواده می‌تواند بستر مبارزه اجتماعی با بیماری ایدز باشد. رویکردی که در سایه طرح تحول سلامت مورد غفلت واقع شده است.



در پایان می‌خواهم این نکته را روشن کنم که زنگ‌های خطر به صدا درآمده اند. بیماری از حاشیه‌های داغ اجتماع به متن آن آمده است. سال‌ها مسوولان ما وقت داشته اند تا راه‌کارهای جهانی مبارزه با گسترش این بیماری را در جامعه خودمان به کار بگیرند، ولی متأسفانه کوتاهی بسیاری رخ داده است و گسترش ویروس در حال ورود به مرحله فراگیر شدن است.



دیگر وقت آن است که پژوهشگران و روشنفکران ترقی خواه وارد عرصه شوند و با صدایی رسا اعلام کنند که نه تنها باید با تابو‌ها و ترس‌های حاشیه این بیماری و به طور کلی امر جنسی مبارزه شود، بلکه رویکردهای اجتماعی نظیر توزیع رایگان و گسترده کاندوم در دستور کار قرار بگیرد. در امر درمان نیز پزشک خانواده و رویکرد اجتماعی توزیع دارو از اهمیت بالایی برخوردار است و مجراهای توزیع دارو باید از پیش گسترده‌تر شوند.



وظیفه دولت در این زمینه بسیار سنگین است و سه نهاد وزارت بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و صدا و سیما باید به صورت مستمر درگیر مبارزه با بیماری شوند، بدون آنکه به رویکردهای ارتجاعی و واپسگرا اجازه رخ نمایی بدهند. زمان طلایی مبارزه با گسترش بیماری گذشته است، اما هنوز می‌توان با عزمی ملی در برابر هجوم این بیماری که در بستر نابرابری اجتماعی و عدم آگاهی به پیشروی خود ادامه می‌دهد، ایستاد... زمان را باید دریافت که جاودان نیستیم... زمان را باید دریافت که در برابر آن پاسخگوییم.

 

برترین ها

2025

منبع: جام نیوز

کلیدواژه: انقلاب جنسی زنگ خطر گوناگون قرص جام نیوز بارداری رابطه جنسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۵۱۴۲۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیروان امام صادق(ع) در مسیر تمدن‌سازی

شکل‌گیری تمدن اسلامی در پرتو سیره علمی و عملی اهل‌بیت(ع) امری قابل توجه است و در این میان امام صادق(ع) در تمدن‌سازی اسلامی نقش اساسی داشته‌اند که لازم است مورد توجه قرار بگیرد و سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع زمینه‌ای شد تا موضوع نقش ایشان در تمدن‌سازی اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، حضرت جعفربن محمد (ع) ملقب به امام صادق (ع) ششمین امام شیعیان دوازده امامی پس از پدر بزرگوارشان امام باقر (ع) است؛ ایشان به مدت ۳۴ سال عهده‌دار امام شیعیان با خلافت پنج خلیفه و آخر اموی و دو خلیفه‌ی اول عباسی معاصر بودند؛ امام صادق (ع) نه تنها در میان شیعیان بلکه در سطح جهانی به‌عنوان یک شخصیت برجسته علمی به شمار می‌روند تا جایی که ابوحنیفه فقیه به نام اهل سنت ایشان را عالم‌ترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.

امام صادق (ع) با تلاش‌های علمی گسترده خویش و تربیت اصحاب و شاگردان دانشمند، نقش بسیار چشمگیری در شکل‌گیری تمدن اسلامی داشتند و بر این اساس وجود انبوه روایات امام صادق (ع) در منابع شیعه و اهل سنت بیانگر نقش علمی حضرت در زمان خویش است؛ از امام صادق (ع) با وجود چهار راوی و بیش از ۳۵ هزار حدیث، روایات و آموزه‌های بسیاری در دست است که می‌توان با الهام گرفتن از زندگی پربار این امام معصوم در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام برداشت؛ در همین راستا با حجت‌الاسلام محسن الویری عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و پژوهشگر سیره اهل‌بیت (ع) گفت‌وگو کردیم:

ایمنا: یکی از مهم‌ترین اهداف رهبران یک جامعه دینی و مذهبی، تشکیل تمدن اسلامی است؛ بر این اساس و در مقدمه توضیحی در خصوص جایگاه تمدن اسلامی در اندیشه اسلامی بفرمائید.

حجت‌الاسلام الویری: اگر هدف دین را تأثیر گذاری در دو عرصه مختلف فردی و اجتماعی در نظر بگیریم و بگوییم یکی از کارکردهای اصلی دین تربیت انسان و نشان دادن مسیر کمال‌یافتگی و فرهیختگی به اوست، در عرصه اجتماعی هم وظیفه تربیت جامعه و سوق آن به سمت کمال و فرهیختگی‌است، پس دین می‌خواهد هم انسان و هم جامعه را به بالاترین مرتبه‌ی امکان خود برساند، همانگونه که انسان‌ها در مسیر کمال‌یافتگی حائز مراتب و درجاتی هستند که مصداق بالاترین این درجه برای یک انسان حضرات معصومیت (ع) هستند، جوامع هم از این حیث در درجات مختلفی قرار می‌گیرند؛ گاهی جامعه‌ای در عرصه‌ای پیشرفت کرده و در عرصه دیگر خیر یا در جامعه‌ای این پیشرفت و رشدیافتگی استمرار دارد و در دیگری نه، در اینجا هم جامعه‌ای که نمره کامل را در کمال‌یافتگی و فرهیختگی کسب می‌کند جامعه موعود مهدوی است و سایر جوامع با سلسله مراتبی در مرتبه پایین‌تری نسبت به آن قرار می‌گیرند.

منظور از تمدن در اندیشه اسلامی بالاترین و گسترده‌ترین سطح تحقق اجتماعی اسلام است و تمدن یافتگی یکی از مهم‌ترین اهداف اسلام است؛ بنا بر این وقتی در عرصه‌های مختلف جامعه‌ی اسلامی، نه تنها در علم به تنهایی یا اخلاق به تنهایی یا به طور اخص ساخت اجتماعی شاهد پیشرفت دین محور و مستمر به مدت بیش از یک سده باشیم به این حالت می‌گوئیم جامعه‌ی اسلامی، که اگر شرایط ارتقا همچنان مساعد بود جامعه‌ی اسلامی پیدایش تمدن اسلامی را سبب می‌شود؛ در همین راستا جایگاه تمدن در اندیشه اسلامی رساندن جوامع به بالاترین مرتبه کمال است.

ایمنا: نقش امام صادق (ع) در این مسیر و شکوفایی تمدن اسلامی چه بوده است؟

حجت‌الاسلام الویری: نحوه تمدن سازی اهل بیت باهم تفاوتی ندارد و از لحاظ اصول و مبانی از یک مبنا تبعیت می‌کند و تنها در عرصه بروز و ظهور بسته به شرایط و اقتضائات هر زمان تفاوت می‌کند؛ به همین دلیل هم امام صادق (ع) انند سایر ائمه معصومین سه نقش عمده در شکوفایی تمدن اسلامی داشتند:

نقش اول ایشان کوشش برای حفظ میراث موجود بود، میراث وحیانی که همان قرآن کریم و کلام وحی بود، میراث نبوی که سیره نبی اکرم (ص) به حساب می‌آمد و میراث علوی که ما پیروان مکتب اهل بیت به آن قائلیم؛ میراث‌های گران‌بهای قرآن و سنت عترت پیامبر (ص) به منزله چراغ پر نور هدایت و راه‌نشان مسیر دست یافتن به جامعه مطلوب و تحقق عملی آموزه‌های اسلام بودند که در شرایط جامعه آن روز و حضور امویان و عباسیان در رأس امور حکومت تلاش‌های بسیاری برای خاموش کردن این نور هدایت انجام می‌شد که از نقش‌های مهم ائمه از جمله امام صادق (ع) زنده نگه داشتن این راه‌نشان و میراث‌های گرانمایه بود و این نقش تمدنی بسیار بزرگی است؛ از این جهت که حتی اگر در آن زمان جامعه در مسیر تحقق تمدن اسلامی حرکت نمی‌کرد آن اهداف و آن راهنمای طی طریق زنده نگه داشته شد که تا امروز معیاری برای تشخیص راه درست از گمراهی‌ها و ضلالت‌هاست.

نقش دوم امام کوشش برای زدودن کژکاری‌ها و ناراستی‌هایی بود که در جامعه آن زمان وجود داشت؛ مقابله با برخی از آن‌ها در توان امام بود و در برخی دیگر شرایط این مقابله و تغییر فراهم نبود، برای مثال اعمال تغییر در عرصه حکومت امری نبود که امام بتوانند با آن اقتضائات یا تذکر به آن دست پیدا کنند؛ اما با این وجود در زمینه‌هایی که امکان اصلاح بود اصلاح می‌کردند و در سایر زمینه‌ها در پاسخ به سوالات پیروانشان و به بهانه‌های مختلف روشنگری می‌کردند و راه درست را نشان می‌دادند.

سومین نقش امام صادق (ع) در شکوفایی تمدن اسلامی مسئله یاری رساندن به جامعه اسلامی بود؛ امام در عرصه‌هایی که این امکان وجود داشت به جامعه اسلامی کمک می‌کردند و این هرگز به معنای تأیید حاکمیت نبود به این دلیل که تمدن مساوی با حکومت نیست، اگرچه حاکمیت یکی از ارکان مهم تمدن است اما تمدن ابعاد و جوانب گوناگونی دارد که می‌توان بدون تأیید و هم راستایی با حاکمیت در شکوفایی و توسعه آن‌ها نقش داشتند و امام بدون تأیید حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس در عرصه‌های مختلف علمی، اجتماعی و حتی سیاسی در جامعه حضور داشتند و جامعه اسلامی را یاری می‌کردند.

ایمنا: گام‌های محقق کردن تمدن اسلامی در سیره امام صادق (ع) چیست؟

حجت‌الاسلام الویری: به اعتقاد ما از سیره ائمه معصومین و به‌صورت مشخص امام صادق (ع) می‌توان یک الگوی تمدنی همه جانبه برای حرکت امروز جامعه به سوی تمدن اسلامی برداشت کرد؛ منظور از الگوی همه جانبه الگویی است که نه تنها از لحاظ مباحث نظری و معرفتی دارای اهمیت است بلکه در بعد عملی هم امتداد آن معارف را در جامعه قابل رؤیت کرده، در همین راستا بر پایه سیره امام صادق (ع) سه گام برای الگو برداری امروز ما در مسیر تمدنی وجود دارد:

گام اول تقویت امّت گرایی است، برخی بر این عقیده‌اند که تمدن نوین اسلامی منحصراً به دست ایرانیان محقق می‌شود و تنها ایرانی‌ها هستند که به آن دست پیدا می‌کنند، حال آنکه گستره یک تمدن یک ملت و یک ملیت نیست، گستره تمدن اسلامی یک مذهب نیست، بلکه گستره تمدن اسلامی عینیت یافتن امت اسلامی در همه عرصه‌هاست؛ یکی از بایسته‌های حرکت ما به سمت ساخت تمدن اسلامی همین امت گرایی‌است که متأسفانه بر خلاف رهبر انقلاب که این دید در رفتار و گفتار ایشان به خوبی مشهود است در برخی افراد شکل نگرفته و تنها به صورت شعاری خواستار شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی هستند.

گام دوم تقویت مثبت‌نگری تمدنی است، به این معنا که ما پیروان امام صادق (ع) باید بکوشیم همانگونه که ایشان به کاستی‌های جامعه زمان خودشان محدود نشدند و میراث بینش‌های فرا زمانی و فرا ساختاری خود را برای ما به یادگار گذاشتند ما نیز در برکه مشکلات و نقص‌های زمان خودمان گیر نکنیم و از جایی بالاتر به مسائل نگاه کنیم و رویارویی با این مشکلات خرد مسیر تمدن سازی دید و نگرشمان محدود نشود و آنقدر خود را به آن‌ها مشغول نسازیم که نتوانیم تمدن‌ساز شویم.

سومین الگوی امروز تمدن ساز در سیره‌ی امام صادق (ع) ضرورت امتدادیافتگی آموزه‌های دینی در عرصه‌ی اجتماعی‌است، ما بسیاری از آموزه‌های دینی را از طریق مطالعه‌ی آیات قرآن یا احادیث و روایات معصومین علیهم السلام در می‌یابیم و با استناد بر آنها از قانون‌های تمدنی یا اصول دینی سخن می‌گوئیم اما دین ما چطور می‌تواند امتداد اجتماعی داشته باشد؟ چطور می‌تواند در جامعه بروز و ظهور پیدا کند؟ چطور می‌تواند در رفتارهای سازمانی ما جاری شود؟ در پاسخ به این سوالات ما اغلب پاسخی نداریم و این در حالیست که امام صادق علیه السلام تمامی این معارف را در کنش‌های فردی و اجتماعی خود به طور کامل اعمال می‌کردند و ما نیز باید با تاسی به ایشان پا را از حیطه سخن و مطالعات نظری فراتر بگذاریم تا معارف اسلامی در جامعه امتداد اجتماعی بیابند.

کد خبر 750472

دیگر خبرها

  • ترومای اجتماعی، طوفان خاموش
  • پس لرزه ادعای نماینده تندرو مجلس درباره روابط جنسی در ترکیه /روابط با کشور همسایه به مشکل می خورد؟
  • دستگاه‌ها به مسئولیت‌ در قبال آموزش و پرورش عمل نمی‌کنند
  • مد خوب، مد بد!
  • سن مناسب برای انجام تست دیابت
  • آموزش؛ حلقه مفقوده در دیابت/ سن مناسب برای انجام تست دیابت
  • آثار باستانی تپه «علی‌کش» نشان از ارتباطات اجتماعی با همسایگان دارد
  • پیروان امام صادق(ع) در مسیر تمدن‌سازی
  • ۸۹۰ معلول زنجانی در حوزه ورزش فعالیت می کنند
  • حمایت قاطع مردم پشتوانه فرماندهی انتظامی کشور برای ادامه طرح نور